همدلی را باید عمل کرد، فقط احساس آن کافی نیست
همدلی را باید عمل کرد، فقط احساس آن کافی نیست
(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)
رفته بودم آستانه اشرفیه، مردم را دیدم، آدمها را دیدم، حرفهایشان را شنیدم، رنجشان را دیدم، و این باعث شد، که تا صبح فکر کنم و خروجی آن این دست نوشته است،
می توانستم طرح آن را جایی بدهم که بایگانی شود ، خوانده نشود و تحسین شوم ولی جهت اطلاع عموم منتشر می کنم، شاید افرادی پیدا شوند که بخواهند همدلی را به ظهور برسانند:
( به نام او که حامی همه ماست)
در روزگار ما، دیدن درد دیگران کافی نیست. نمیتوان فقط نگران شد، آه کشید و عبور کرد. جنگ، ویرانی به جا میگذارد؛ اما چیزی که بعد از فروکش کردن گلولهها و دود باقی میماند، جانهای نیمهجان و دلهای بیپناه است. مردمانی که هر چه داشتند از دست دادند، هنوز ایستادهاند، ولی چشمانتظار یک نشانهاند؛ نشانهای از همدلی. و همدلی، تنها وقتی معنا پیدا میکند که به عمل درآید.
در چنین روزگاری، وظیفه ما روشن است. باید صدای مردم زخمی باشیم، نه فقط در حرف، که در حرکت. همین حالا وقت آن است که تمام توانمان را جمع کنیم و کاری بکنیم. کاری ماندگار.
تصور کنید تور کنسرتی به راه بیفتد، نه برای سرگرمی، بلکه برای زندگی. هنرمندانی که برای مردم میخوانند، برای زخمیها مینوازند، و با صدای خود پلی میزنند بین دلها. شهری پس از شهر، سالن به سالن، جمعیتی گرد هم بیاید تا نشان دهد هنوز امید هست. تمام درآمد این کنسرتها صرف بازسازی خانههایی میشود که فرو ریختهاند، و دلهایی که شکستهاند. سالنهایی که با همراهی مسئولان و مدیران فرهنگی در اختیار پروژه قرار میگیرد، هنرمندانی که بیچشمداشت میخوانند، و اسپانسرهایی که میخواهند کنار مردم باشند. این یک تور موسیقی نیست؛ این یک قافله همدلیست.
در کنار آن، میتوان مسابقهای ورزشی به راه انداخت. رویدادی با چهرههای محبوب ورزش و رسانه، با پوشش تلویزیونی، پخش زنده و حمایت برندهایی که امروز بیش از همیشه باید در کنار جامعه بایستند. مسابقهای که نتیجهاش نه فقط روی تابلو امتیاز، که در تعداد خانههاییست که باز میشوند، در لبخندهاییست که به کودکان برمیگردد. لباسها و توپهای امضاشده حراج میشوند و درآمد آن صرف ساختن فردایی میشود که امروز نابود شده.
و این همه، آغاز راه است.
میتوان نمایشگاهی برگزار کرد، از عکسها و نقاشیهایی که جنگ را روایت میکنند و مقاومت را فریاد میزنند. میتوان آثار هنری را به حراج گذاشت، نه برای ثروت که برای ترمیم و بازسازی.
کافهها و فروشگاههایی میتوانند بخشی از فروششان را وقف این راه کنند.
چالشهای مجازی میتواند توجه نسل جوان را جلب کند و به هر "پست"، یک کمک واقعی پیوند بزند.
کارگاههایی میتواند برگزار شود، جایی که هنرمندان و متخصصان تجربه خود را با دیگران شریک شوند و هزینه شرکت، کمک مستقیم باشد.
اما فراتر از تمام اینها، مهمترین نکته شفافیت است. باید وبسایتی داشته باشیم که همه ببینند چه کردهایم، چقدر جمع شده، چطور خرج شده و چه دستاوردی داشتهایم. کمک مردمی باید با اطمینان و اعتماد همراه باشد، و این جز با گزارش مالی دقیق و عمومی به دست نمیآید.
چنین پروژهای نه پیچیده است و نه دور از دسترس. فقط اراده میخواهد. تیمی که گرد هم بیاید، وظایف را تقسیم کند، زمانبندی دقیقی داشته باشد، مجوزها را بگیرد، و با همدلی واقعی حرکت کند.
دو ماه، فقط دو ماه زمان لازم است برای راهاندازی این حرکت.
و نتیجهاش، چیزی فراتر از کمک مالی خواهد بود: ایجاد یک جریان، یک فرهنگ. اینکه نشان دهیم جامعه هنوز زنده است، و نسبت به رنج دیگران بیتفاوت نمیماند.
همدلی را باید عمل کرد.
حالا وقت آن است.
#همدلی
#کنسرت
#حجت_بقایی
#نمایشگاه
#کارگاه_مدیریت
#کارگاه_آموزشی
#تور_کنسرت
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#تحقیق_و_توسعه
#ایران
#مصاحبه_اختصاصی
+ روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه