معرفی و اطلاع رسانی در مورد رکوردها

طبقه بندی موضوعی

توصیه های یک مشاور تحقیق و توسعه: 
آقای بیرانوند قابلیتهای کلیدی جهانی شدن را در خودتان تقویت کنید ،
درخشانتر از گذشته باید باشید./ برند خود را نسوزانید.


گروه خبری اخبار مدیریت// دکتر حجت بقایی در صفحه شخصی اش نوشت : اگر من به عنوان مشاور در کنار علیرضا بیرانوند بودم، با توجه به جایگاه خاص او به‌عنوان یکی از نمادهای معاصر فوتبال ایران به دنبال تثبیت و تعمیق موفقیت‌هایش بودم، نه صرفاً تکرار آن‌ها.
در ادامه، چند توصیه کلیدی که می‌توانستم به بیرانوند بدهم برای اینکه موفقیت‌هایش نه‌فقط بیشتر، بلکه معنادارتر و ماندگارتر شود، را جهت اطلاع مخاطبین منتشر می کنم، من به ایشان دسترسی ندارم شاید یکی از مشاورانشان این مطلب را بخواند ، و اما پیشنهاد من به عنوان مشاور تحقیق و توسعه برای آقای بیرانوند :
در مرحله نخست؛ برند شخصی‌ات را بساز، نه فقط اسم‌ات را :
شما الان فقط یک دروازه‌بان نیستی؛ یک چهره عمومی هستی. حرکت‌هایی مثل مهار پنالتی رونالدو شما را جهانی کرد، ولی این تصویر باید عمق پیدا کند. به جای اینکه در رسانه‌ها فقط به دستاوردهای فوتبالی متّکی باشی، روی ارزش‌هایی مثل "پشتکار"، "خودساختگی" و "ریسک‌پذیری" تمرکز کن. این‌ها چیزی است که مردم با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.
دوم ؛ موفقیت را فقط در چارچوب دروازه نبین:
توصیه من به‌عنوان مشاور این است: از حالا به فکر آینده‌ات باش. دایی و نکونام فقط بازیکن نماندند. شما هم باید به این فکر باشی که بعد از دوران بازی، چه ارزشی می‌خواهی تولید کنی، در فوتبال یا حتی بیرون از آن. تحصیل، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های فرهنگی-اجتماعی، یا حتی ساخت یک آکادمی دروازه‌بانی با برند خودت، همگی مسیرهایی هستند برای جاودانه شدن.
سوم؛ روایتی بساز که الهام‌بخش باشد:
داستان زندگی‌ات از چوپانی در لرستان تا ایستادن برابر رونالدو، خودش یک روایت است. جذاب و الهام بخش، نگذارید بسوزد ، 
اما این روایت باید روایت خودت باشد، نه فقط رسانه‌ها. خودت تعریف کن ، خودت بنویس، مستند بساز، با نسل جوان ارتباط مستقیم بگیر. کاری کن که نوجوانی که تو را می‌بیند، فقط «مهارت» تو را تحسین نکند، بلکه جرأت شروع را هم یاد بگیرد.بیرانوند را ببیند نه دروازه بان بیرانوند ‌.
چهارم؛ روی پایداری ذهنی‌ات را سرمایه کن:
شما در بسیاری از لحظات مهم، نشان دادی که از نظر روانی قوی هستی. این یک «قابلیت کلیدی» است. اما باید آن را پرورش دهی. کار با روانشناس ورزشی، تمرین ذهن‌آگاهی (mindfulness) و داشتن روتین ذهنی برای بازی‌های مهم، می‌تواند شما را در سال‌های آینده از نوسانات معمول ورزشکاران حرفه‌ای حفظ کند.
پنجم؛ خودت را جهانی‌تر ببین:
حتی اگر لیگ ایران محدودیت‌هایی دارد، تو باید جهانی فکر کنی. زبان انگلیسی‌ات را تقویت کن، با رسانه‌ها و فوتبالیست‌های بین‌المللی تعامل کن، در دوره‌های حرفه‌ای فیفا یا AFC شرکت کن. حضور در فضاهای جهانی، سطح نگاه شما را بالا می‌برد و تأثیرگذاری‌ات را عمیق‌تر می‌کند.
و سخن پایانی اینکه ...
آقای بیرانوند ، موفقیت وقتی شیرین‌تر می‌شود که با بینش همراه باشد. تو از دل سختی‌ها بالا آمدی، اما حالا وقت آن است که از این موفقیت پلی بزنی برای دیگران. این‌جاست که موفقیتت فقط شخصی نیست؛ فرهنگی و تاریخی می‌شود.

- روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
#برند_شخصی
#علیرضا_بیرانوند
#بیرانوند
#عیرضا_بیرانوند
#مشاور_تحقیق_و_توسعه 
#دکتر_حجت_بقایی 
#فوتبالیست
#دروازه_بان
#دکتر_بقایی
#پیشنهاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۲۵
دبیر خبر

امیدواری در بحران و مدیریت منابع/ 
گزارش نقد شعرهای دکتر حجت بقایی

سرویس فرهنگ و ادب// دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه، در اشعار خود، نگاهی عمیق و تأمل‌برانگیز به شرایط بحرانی جامعه و زندگی انسان‌ها دارد و همزمان با بیان سختی‌ها، پیام امید و مدیریت هوشمندانه منابع را به مخاطب منتقل می‌کند. شعرهای او برخلاف بسیاری از آثار که در بحران‌ها به یأس و ناامیدی می‌پردازند، با تأکید بر «امیدواری» و «تلاش مدیریت‌شده» زمینه‌ای مثبت و سازنده خلق می‌کند.
یکی از ویژگی‌های برجسته شعرهای دکتر بقایی، تمرکز بر اهمیت مدیریت منابع در شرایط محدود و بحرانی است. او با زبانی ساده و در عین حال فلسفی، مخاطب را به درون خود دعوت می‌کند تا بیندیشد چگونه می‌توان از اندک‌ها بیشترین بهره را برد. این نگرش در بخشی از شعرهایش، به عنوان راهکاری عملی مطرح شده و نه فقط یک شعار ذهنی.
از سوی دیگر، پیام امید در اشعار دکتر حجت به شکل نهفته و درونی است و از طریق تصویرسازی‌های زیبا و استعاره‌های دقیق به خواننده منتقل می‌شود. امیدی که او می‌نمایاند، نه ناآگاهانه و صرفاً آرمانی، بلکه توأم با شناخت واقعیت‌ها و چالش‌هاست. این نوع نگاه، توانایی افزایش تاب‌آوری فرد و جامعه را به خوبی منعکس می‌کند.
در مجموع، دکتر بقایی با ترکیب دو عنصر «امیدواری» و «مدیریت منابع»، شعری خلق می‌کند که فراتر از هنر صرف، به یک راهنمای عملی برای مواجهه با بحران‌ها بدل می‌شود. این پیام‌ها می‌تواند در شرایط امروز جامعه ما که با مسائل متعدد و منابع محدود روبروست، الهام‌بخش و کاربردی باشد.
+سرویس ادب و هنر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۴ ، ۰۳:۲۵
دبیر خبر

قطع آب و برق، قطع شریان زندگی

(دکتر حجت بقایی؛ مشاور تحقیق و توسعه)

چراغ قرمز که گیر کند
راه می‌ایستد
زمان نفس نمی‌کشد
قطارِ بی‌صبرِ شهری در دل ترافیک
کودک مدرسه‌رو در خیابان می‌ماند
پدر با دست‌های خالی 
به خانه بازمی‌گردد
برق که قطع شود
وسط عمل جراحی
دکتر دستش می‌لرزد
زندگی‌ 
هزاران بار 
نازک‌تر از سیم‌های برق است
لحظه‌ها 
ثانیه‌شمار مرگ و زندگی‌اند
وسایلی که می‌سوزند
قهوه‌ساز
بخاری
چراغ خواب
ساده‌ترین چیزها
اما 
چراغ زندگی خانواده‌ای را خاموش می‌کنند
چشم‌ها 
هنوز به اشک حساس‌اند
اعتماد به دولت می‌شکند
هر بار که 
بی‌برقی بی‌خبر
دوباره از عمق تاریکی بیرون می‌آید
مردم از حرف‌ها خسته‌اند
کسی صدای‌شان را نمی‌شنود
زخم‌های روانی بر جان شهر نشسته‌اند
بیماری‌های عصبی
افسردگی
اضطراب
فشار
شهر چون انسانی زخمی 
بی‌قرار است
آرامش 
هر روز بیشتر به گوشه‌ای می‌رود
قلب‌ها تندتر می‌زنند
هیچ کدام تاب ندارند
آب که قطع شود
دست‌ها 
خالی می‌ماند از شستن
کودکان از بازی،پ
گل‌ها از باران
حیات خشک می‌شود
حتی نفس‌های ما
به نای می‌ماند.
بیمارستان‌ها 
به نفس افتاده‌اند
دستگاه‌ها 
بی‌جان روی زمین مانده‌اند
تنها 
صدای بوق آمبولانس
نجات را 
به یاد می‌آورد
اما 
وقتی برق نیست
نجات هم 
متوقف می‌شود
شهر
چون بدن زخمی است
هر روزی که آب و برق نباشد
یک شریان بیشتر 
بسته می‌شود
یک نفس 
از زندگی کم می‌شود
و ما 
مانده‌ایم در تاریکی
با صدای زنگ خطر
که باید شنیده شود
قبل از آنکه دیر شود

+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۴ ، ۱۸:۴۸
دبیر خبر

نقد تحلیلی شعر «توسعه یعنی...» از دکتر حجت بقایی

یک کتاب//شعر «توسعه یعنی...» نوشته:دکتر حجت بقایی، فراتر از یک توصیف ساده و سطحی از توسعه، به بازاندیشی بنیادین در مفهوم و معنای توسعه می‌پردازد. این اثر شعری، به شکل زیبا و هنرمندانه‌ای تلاش می‌کند تا ابعاد انسانی، اخلاقی و فلسفی توسعه را در مقابل تعریف‌های رایج و غالب که غالباً مادی و تکنوکراتیک هستند، برجسته کند.
از نظر ساختاری، شعر به صورت آزاد و بدون قافیه‌پردازی‌های سختگیرانه شکل گرفته که این آزادی ساختاری به خودی خود بیانگر نوعی حرکت و پویایی است؛ چیزی که دقیقا با مضمون توسعه که جریانی پویا، ناپایدار و البته امیدبخش است، هم‌خوانی دارد. زبان شعر ساده و روان است، اما این سادگی در خدمت انتقال مفاهیم عمیق و پیچیده قرار گرفته است. این زبان در عین حال ملموس و صمیمی، خواننده را از همان ابتدا درگیر فضای شعر می‌کند و تصویری روشن از توسعه در ذهن ایجاد می‌نماید.
یکی از مهم‌ترین وجوه شعر، استعاره‌های زیستی و طبیعی است. توسعه با «چیدن بذرهای کوچک در خاک سخت امروز» شروع می‌شود و به «درختان سرسبز» و «ریشه‌های گسترش یافته» تعبیر می‌شود. این تصاویر نه تنها نشانه‌ای از تداوم و رشد است، بلکه بیانگر نیاز به صبر، مراقبت و توجه به بستر مناسب برای رشد هستند. این نگاه زیستی به توسعه، توجه مخاطب را به فرآیندی می‌کشاند که بر خلاف تعریف‌های اقتصادی صرف، شامل جوانه زدن، رشد تدریجی، و پایداری است.
استعاره «خاک سخت» نیز بیانگر شرایط دشوار و چالش‌برانگیز فعلی است؛ جایی که توسعه باید با سختی‌ها و مقاومت‌ها روبرو شود. این خاک سخت می‌تواند به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی زیست‌محیطی اشاره داشته باشد که توسعه پایدار را دشوار می‌کنند.
دکتر بقایی در این شعر توسعه را با «صدای پاهای خسته» و «جاده‌ای پر پیچ و خم» توصیف می‌کند که زیر باران لغزنده و مه پوشیده است. این تصویر، واقعیت پرفراز و نشیب فرآیند توسعه را بازتاب می‌دهد و بیانگر این است که توسعه یک مسیر هموار و ساده نیست. در این مسیر، هرچند موانع و خطرهایی وجود دارد، اما گام‌ها باید ادامه پیدا کنند و هر قطره باران به جای مانع، فرصتی برای رشد دیده شود.
این نگرش، هم نکته‌ای بسیار انسانی دارد و هم فلسفی؛ زیرا توسعه را نه صرفاً به عنوان یک هدف نهایی، بلکه به عنوان یک مسیر و روندی پویا معرفی می‌کند که اهمیت هر گام، تلاش و مقاومت را یادآور می‌شود. مفهوم «ایستادن نداشتن» و حرکت مستمر، بر ایمان و امید تکیه دارد و از این رو شعر دارای بار معنوی و انگیزشی بالایی است.
شاید مهم‌ترین بخش شعر، تأکید بر این باشد که توسعه نباید صرفاً بر پایه تکنولوژی و رشد مادی باشد، بلکه باید بر پایه عدالت و احترام استوار شود. این بخش به شدت در برابر دیدگاه‌های اقتصادی صرف و نولیبرالیستی توسعه ایستادگی می‌کند که اغلب به قیمت نادیده گرفتن عدالت اجتماعی و زیست‌محیطی انجام می‌شود.
«انسان‌هایی که چشم‌شان به آسمان است» تصویر روشنی از انسان توسعه یافته به معنای جامع آن است؛ انسانی که فراتر از منافع فردی و کوتاه‌مدت به آینده و ارزش‌های اخلاقی می‌اندیشد. این نگاه، توسعه را نه صرفاً پیشرفت بلکه تکامل اجتماعی و انسانی معرفی می‌کند.
همبستگی اجتماعی و امید نیز مفاهیمی هستند که به شکل تکرارشونده در شعر حضور دارند. توسعه به مثابه فرآیندی جمعی، نیازمند مشارکت همه اقشار جامعه و درک مشترک است.
بقایی، توسعه را با «آغوش باز کردن به تغییر» و «یاد گرفتن از شکست‌ها» تعریف می‌کند. این نگرش به توسعه، آن را به فرآیندی پویا و زنده تبدیل می‌کند که در آن ناکامی‌ها نه پایانی بر راه، بلکه درس‌هایی برای پیشرفت بیشتر هستند. چنین نگرشی در ادبیات توسعه کمتر به صراحت دیده می‌شود و دکتر بقایی این نکته کلیدی را به زیبایی برجسته کرده است.
در نهایت، شعر توسعه را حرکتی می‌داند که نمی‌توان آن را متوقف کرد، حتی اگر راه دشوار و همراه با طوفان باشد. این باور به پیشرفت و تحقق فردایی بهتر، یک پیام قوی و امیدبخش است که همگان را به مشارکت و همدلی فرا می‌خواند.
جمع‌بندی:
شعر «توسعه یعنی...» مجموعه‌ای از تصاویر و مفاهیم زیبا، انسانی و امیدبخش را درباره توسعه ارائه می‌دهد که به شکلی قابل تحسین، فراتر از تعریف‌های رایج اقتصادی و فنی است. این اثر با تأکید بر عدالت، همبستگی، یادگیری از شکست و حرکت پیوسته، نگاهی جامع، انسانی و اخلاقی به توسعه دارد.

زبان ساده و استعاره‌های ملموس، این پیام‌ها را به شکلی قابل فهم و قابل لمس به مخاطب منتقل می‌کنند. اگرچه شعر از نظر ساختاری فاقد پیچیدگی‌های سنتی ادبیات کلاسیک است، اما همین سادگی زبان، به آن توانایی ویژه‌ای در انتقال پیام‌های پیچیده داده است.
این اثر می‌تواند برای هر کسی که در حوزه توسعه، سیاستگذاری اجتماعی یا حتی برای کسانی که به دنبال معنا و امید در مسیر زندگی خود هستند، الهام‌بخش باشد و آنان را به تأمل و حرکت در مسیر توسعه‌ای متعهد، انسانی و عادلانه دعوت کند.
-سرویس ادبیات توسعه/ گروه خبری یک کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۴ ، ۲۱:۰۹
دبیر خبر

ورود رسمی یک درام اجتماعی جنجالی به بازار فیلمنامه؛ باقلوایی که سهم من نبود

تهران – ۲۵ تیر ۱۴۰۴
تحریریه فرهنگ و هنر// فیلمنامه‌ای پرماجرا با عنوان موقت «باقلوایی که سهم من نبود»، نوشته دکتر حجت بقایی، به‌صورت رسمی وارد بازار فیلمنامه ایران شد.
این اثر که با تلفیقی از چند قصه واقعی نوشته شده، در ژانر درام اجتماعی قرار دارد و از همان مراحل ابتدایی نگارش، توجه برخی تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای اجتماعی را به خود جلب کرده است.
خلاصه داستان: همه‌چیز از یک پیام ساده آغاز می‌شود؛ پیامی که مرد داستان به‌صورت کاملاً اتفاقی در گوشی همسرش می‌بیند. پیامی که در آن مردی ناشناس نوشته بود: «باقلواتو بخورم!» همین جمله کوتاه، آغاز بحرانی عمیق در زندگی قهرمان قصه می‌شود. مرد که پیش از این هرگز به حریم خصوصی همسرش ورود نکرده بود، ناگهان درگیر شک، سوال و عصبانیتی انفجاری می‌شود که تا مرز پایان زندگی زناشویی‌اش پیش می‌رود.
اما درست در لحظه‌ای که قهرمان قصه تصمیم به برخورد با فرستنده پیام می‌گیرد، با حادثه‌ای غیرمنتظره روبرو می‌شود؛ آن مرد به‌طور ناگهانی فوت می‌کند و مرد داستان تنها می‌ماند با سؤالاتی که هیچ‌گاه پاسخی برای‌شان نخواهد یافت. این نقطه آغاز تحولی عمیق در شخصیت اصلی و اتفاقاتی است که در ادامه رخ می‌دهد...
یک درام بر پایه واقعیت: نویسنده اثر، دکتر بقایی، در یادداشتی کوتاه اعلام کرده که این فیلمنامه بر اساس ترکیبی از چندین روایت واقعی نوشته شده که از طریق مراجعه‌کنندگان، دوستان و تجربیات مستقیم او در زمینه‌های اجتماعی گردآوری شده‌اند. به گفته او، این فیلمنامه بیش از آن‌که درباره خیانت یا سوءتفاهم باشد، درباره رنجی است که از پرسش‌های بی‌پاسخ در دل انسان می‌ماند.
واکنش‌ها و احتمال ساخت: هرچند هنوز خبر قطعی‌ای از خرید رسمی این فیلمنامه منتشر نشده، اما منابع نزدیک به پروژه از مذاکرات اولیه با چند تهیه‌کننده مستقل خبر می‌دهند. با توجه به موج جدید توجه به درام‌های اجتماعی پرتنش در سینمای ایران، احتمال دارد «باقلوایی که سهم من نبود» به‌زودی به مرحله تولید برسد.
این فیلمنامه، به گفته منتقدان اولیه، می‌تواند یکی از تلخ‌ترین و در عین حال تأمل‌برانگیزترین داستان‌های سال‌های اخیر سینمای ایران باشد؛ روایتی از تردید، بی‌پناهی و پیام‌هایی که گاهی یک زندگی را زیر و رو می‌کنند.
گزارش از: تحریریه فرهنگ و هنر
انتشار: گروه خبری رسانه نو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۴ ، ۰۱:۱۶
دبیر خبر

همای خبر- سرویس اقتصادو توسعه// در سکوت سرد و عمیق دریاچه ارومیه، صدایی نهفته است که هیچ‌کس نمی‌شنود. صدایی که فریادهایش میان باد و موج گم شده است؛ صدای آب، صدای زندگی‌ای که آرام آرام خاموش می‌شود.
دکتر حجت بقایی، مردی که سال‌ها دل‌مشغول تحقیق و توسعه بوده، اما باور دارد توسعه‌ی واقعی بدون توجه به محیط زیست بی‌معناست. او می‌گوید: «ما باید صدای آب باشیم، باید صدای دریاچه‌ی مجروح باشیم. اگر در این راه سکوت کنیم، توسعه‌ای که به قیمت از دست دادن ریه‌های زمین باشد، هیچ ارزشی ندارد.»
ایران، کشوری که نفسش به تپش زندگی وابسته است، درد می‌کشد. دارد سخت درد می‌کشد برای هر قطره‌ی آبی که از دست می‌رود، برای هر عضوی که کمبودش، زخم عمیقی بر تن این سرزمین می‌زند. دریاچه ارومیه، نگین شمال غرب ایران، نبض حیات است. آنجا نمادی است از زیست‌بوم منحصر به فرد، از زندگی‌ای که به دست فراموشی سپرده شده است.
در این میان، توسعه بدون حفظ این میراث طبیعی، فقط زخمی است که هر روز عمیق‌تر می‌شود. توسعه‌ای که بخواهد بدون آب، بدون دریاچه، بدون طبیعت ادامه یابد، محکوم به شکست است. چرا که ما از ریشه جدا شده‌ایم و بی‌هویت زندگی کردن، نتیجه‌ای جز درد و نابودی ندارد.
دکتر بقایی یادآوری می‌کند که توسعه‌ای پایدار است که در آن احترام به طبیعت و ارکان جامعه اساس کار باشد. توسعه‌ای که ریشه در حفظ و نگهداری منابع زیست‌محیطی دارد، نه در تخریب و فراموشی.
دریاچه ارومیه دیگر فقط یک دریاچه نیست، بلکه قصه‌ای است از یک حیات در حال مرگ؛ قصه‌ای که باید شنیده شود، باید فریادش به گوش همه برسد.
در کنار این ناله خاموش دریاچه، دکتر حجت  بقایی مشغول آماده‌سازی مجموعه شعری با عنوان «برای دریاچه ارومیه که دارد می‌میرد» است؛ مجموعه‌ای سرشار از اندوه و امید، فریادی شاعرانه برای دریاچه‌ای که نفس‌هایش به شماره افتاده است.
این اثر به زودی در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد گرفت تا شاید مانند صدای قطره های آب، صدای این زخمی دیرینه، به گوش همگان برسد و شاید دریچه‌ای باشد برای بیداری، برای احترام به طبیعت و زندگی‌ای که هنوز می‌توان آن را نجات داد.
دکتر بقایی باور دارد که با این شعرها، می‌توانیم نه تنها درد دریاچه را بشنویم، بلکه سهمی در بهبود حالش داشته باشیم؛ چون توسعه بدون حفظ این گوهر طبیعی، توسعه‌ای ناقص و دردناک است.
ما باید صدای آب باشیم. صدای دریاچه‌ای که مجروح شده زبانی ندارد و به کمک ما نیاز دارد. چرا که اگر او بمیرد، ما نیز بخشی از وجود خود را از دست داده‌ایم.

سرویس اقتصادو توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۲۳:۱۹
دبیر خبر

مدرک گرجستانی؛ فرصتی طلایی برای دانشجویان استان‌های شمالی ایران


سرویس علمی// در گفتگویی صمیمانه با دکتر حجت بقایی، مشاور آکادمی ابن‌سینا در استان‌های شمالی ایران، به بررسی فرصت‌های بی‌نظیری پرداختیم که مدرک دانشگاه‌های گرجستان در اختیار دانشجویان منطقه قرار می‌دهد.
دکتر بقایی با اشاره به جایگاه ویژه گرجستان در نظام آموزش عالی منطقه، گفت: «دانشگاه‌های گرجستان از نظر استانداردهای آموزشی و اعتبار بین‌المللی در سطح قابل قبولی قرار دارند و مدارک صادره از آن‌ها به راحتی در کشورهای اروپایی و آسیایی مورد تایید است.» او تاکید کرد که این موضوع باعث شده بسیاری از دانشجویان شمال کشور، به ویژه جوانانی که به دنبال تحصیل در خارج با هزینه‌های مناسب هستند، به این مقصد تحصیلی توجه ویژه‌ای داشته باشند.
بقایی همچنین از انعطاف‌پذیری سیستم آموزشی گرجستان سخن گفت و افزود: «رشته‌های متنوع، امکان تحصیل به زبان انگلیسی و فراهم بودن امکانات دانشجویی مناسب، باعث شده که گرجستان به یکی از مقاصد محبوب دانشجویان ایرانی تبدیل شود.»
وی همچنین با ابراز خرسندی و احساس افتخار از همکاری با کالج بین‌المللی ابن‌سینا، به معرفی آیدی‌کارت مهارت پرداخت؛ کارت هوشمندی که به گفته او، تحولی در مدیریت مدارک تحصیلی و مهارتی ایجاد کرده است.
«این کارت»، به گفته دکتر بقایی، «شامل تمامی گواهی‌نامه‌ها و دوره‌های آموزشی دانشجویان در قالب یک کارت الکترونیکی و فیزیکی با بارکد اختصاصی است و به آن‌ها امکان می‌دهد بدون نگرانی از پراکندگی مدارک کاغذی، مدارک خود را به سادگی مدیریت و استعلام کنند.»
او افزود: «آیدی‌کارت مهارت، اعتبار ملی و بین‌المللی دارد و حتی می‌توان مدارک اخذ شده از سایر مراکز را نیز در آن ثبت کرد؛ این مسئله در دنیای امروز که رقابت در بازار کار بسیار سخت است، به دانشجویان کمک می‌کند حرفه‌ای‌تر دیده شوند.»
بقایی در پایان گفت: «با توجه به فرصت‌هایی که مدرک گرجستانی و آیدی‌کارت مهارت فراهم می‌کند، به دانشجویان استان‌های شمالی توصیه می‌کنم همین حالا برای استفاده از این خدمات اقدام کنند و آینده تحصیلی و شغلی خود را با انتخاب هوشمندانه‌ای رقم بزنند.»
با توجه به این توضیحات، به نظر می‌رسد همکاری بین کالج بین‌المللی ابن‌سینا و دانشگاه‌های گرجستان، دریچه‌ای نوین برای توسعه مهارت‌ها و ارتقای سطح تحصیلات در شمال ایران گشوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۲۳:۱۲
دبیر خبر

میزگرد مجازی در اتاق خبر «گروه خبری، پژوهشی اقتصاددان شمال»:
ترامپ، سیاست فشار حداکثری و آینده رابطه ایران و آمریکا

 

تهران – اتاق خبر مجازی گروه خبری، پژوهشی اقتصاددان شمال// در یک میزگرد تحلیلی که با حضور سه چهره فعال در حوزه‌های حقوق، رسانه و توسعه برگزار شد، سیاست‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده در قبال ایران و تأثیرات آن بر معادلات منطقه‌ای و جهانی مورد بررسی قرار گرفت.
در این نشست که به صورت مجازی در اتاق خبر «گروه خبری، پژوهشی اقتصاددان شمال» برگزار شد، دکتر علی حسین پور (فعال حقوقی)، حاج سلمان مهدوی (فعال رسانه‌ای) و دکتر حجت بقایی (مشاور تحقیق و توسعه) به تحلیل دیدگاه‌ها، پیامدها و آینده رابطه ایران و آمریکا در سایه رفتارهای دونالد ترامپ پرداختند.
در آغاز بحث دکتر علی حسین پور با تحلیل حقوقی سیاست ترامپ گفت: سیاست خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام، از منظر حقوق بین‌الملل قابل تأمل و در بسیاری از موارد، بی‌سابقه بود. ما با دولتی مواجه بودیم که بدون ارائه ادله کافی و بدون رعایت سازوکار حل‌وفصل اختلافات در توافق، دست به نقض تعهدات زد. این رفتار به‌شدت جایگاه حقوقی آمریکا را نزد نهادهای بین‌المللی تضعیف کرد.
حسین پور در ادامه تأکید کرد: اگرچه ایالات متحده قدرت بزرگی است، اما در عرصه بین‌الملل، این‌گونه رفتارهای یک‌جانبه منجر به بی‌اعتمادی ساختاری در سیستم حقوقی جهانی می‌شود. ایران نیز در برابر این اقدام، تلاش کرد با ابزارهای حقوقی مانند شکایت به دیوان دادگستری بین‌المللی، واکنش مناسبی نشان دهد.
در ادامه حاج سلمان مهدوی به نقش رسانه‌ها در تصویرسازی از ترامپ و ایران پرداخت و افزود: رسانه‌های داخلی و بین‌المللی نقش کلیدی در تصویرسازی چهره ترامپ ایفا کردند. او از همان ابتدا با استفاده از تاکتیک‌های رسانه‌ای، خود را به‌عنوان فردی قاطع و متفاوت جا زد. اما واقعیت این بود که بسیاری از اقدامات او، بیشتر مصرف داخلی و تبلیغاتی داشت تا ماهیت استراتژیک.
مهدوی در پاسخ به اینکه چرا برخی هنوز هم از ترامپ دفاع می‌کنند گفت: باید تفاوت گذاشت بین قاطعیت و سیاست‌زدگی. ترامپ در عرصه رسانه، حرفه‌ای عمل می‌کرد اما در عمل، تصمیماتی گرفت که هزینه‌های زیادی برای مردم ایران و حتی متحدان آمریکا در اروپا به همراه داشت.
دکتر حجت بقایی در مورد توسعه، اقتصاد و فرصت‌های پنهان در دل فشارها صحبت کرد و با تایید گفته های میهمانان اضافه کرد: سیاست فشار حداکثری ترامپ اگرچه در کوتاه‌مدت به اقتصاد ایران آسیب زد، اما در بلندمدت فرصت بازاندیشی در ساختار اقتصاد داخلی را فراهم کرد. ما باید از این دوره به‌عنوان یک نقطه بازگشت برای اصلاح وابستگی به نفت و تمرکز بر تولید ملی استفاده کنیم.
بقایی در ادامه افزود:
«هرچند تحریم‌ها شکننده هستند، اما با دیپلماسی اقتصادی هوشمند، پیوستن به پیمان‌های منطقه‌ای، و تعامل با کشورهای غیرغربی، می‌توان مسیر توسعه را ادامه داد. تعامل با دنیای جدید، صرفاً به معنای رابطه با آمریکا نیست.
در پایان این گفت‌وگو، هرسه کارشناس به این جمع‌بندی رسیدند که: ترامپ نمونه‌ای از سیاستمدار پوپولیست با رویکرد تجاری است که نباید با قواعد کلاسیک دیپلماسی سنجیده شود؛
واکنش به چنین چهره‌هایی باید بر اساس واقع‌گرایی، انسجام داخلی و دیپلماسی چندلایه باشد؛
و در نهایت، ایران باید تهدید را به فرصت بدل کرده و از فشارها برای تقویت درون‌زایی اقتصادی بهره ببرد.
#گزارشگر: تحریریه گروه خبری، پژوهشی اقتصاددان شمال – میزگرد مجازی / تیر ۱۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۱۴
دبیر خبر

«تایتانیکِ پدرانه؛ داستان ساختنِ پیوندی که هیچ‌گاه غرق نمی‌شود»

گروه خبری اخبار مدیریت// در دنیای امروز که زمان‌ها کوتاه و فرصت‌ها اندک است، بسیاری از والدین دغدغه‌ی برقراری ارتباط عمیق با فرزندان‌شان را دارند. داستان پدری که تصمیم گرفت برای پسرش «تایتانیک» بسازد، نه تنها روایت یک کاردستی بزرگ و منحصر به فرد است، بلکه درسی عمیق درباره‌ی اهمیت همراهی و آموزش در مسیر رشد فرزند را به ما می‌آموزد.
دکتر حجت بقایی، مشاور تحقیق و توسعه، معتقد است که این نوع فعالیت‌های مشترک بین والدین و فرزندان، بیش از آنچه به نظر می‌رسد، تاثیرگذار است. او توضیح می‌دهد که «زمانی که پدر و مادر، همراه با کودک خود پروژه‌ای را آغاز می‌کنند، علاوه بر آموزش مهارت‌های فنی و خلاقیت، فرصتی برای ایجاد اعتماد، همدلی و انتقال ارزش‌های زندگی فراهم می‌کنند.» در این داستان، پدر با ساختن تایتانیک نه صرفاً یک کشتی، بلکه پلی برای ارتباط با پسرش ساخت که سال‌ها بر دل هر دو باقی ماند.
مسیر ساختن این کشتی نمادین، چهار سال به طول انجامید؛ زمانی که پدر به تدریج و با صبر و حوصله قطعاتی را تهیه کرد و در کنار پسرش آن‌ها را سر هم نمود. این فرآیند ماه‌ها و سال‌ها طول کشید و در این مدت، پدر با جملات الهام بخش ، دلگرم‌کننده‌اش نه فقط مهارت‌های ساختن را آموزش داد، بلکه عشق به تلاش و استمرار را در ذهن فرزندش نهادینه کرد. دکتر بقایی بر این نکته تاکید دارد که «این نوع آموزش‌های غیرمستقیم و همراه با عمل، عمق یادگیری را افزایش می‌دهد و تبدیل به خاطره‌ای ماندگار می‌شود که فرزند در تمام زندگی با خود دارد.»
با رفتن پسر به مدرسه، طبیعتاً فاصله‌ی زمانی بین آن دو بیشتر شد و سرانجام پدر ساخت پروژه را متوقف کرد. اما یادگار آن تایتانیک در گوشه‌ای باقی ماند، نمادی از آن سرمایه‌گذاری بی‌بدیل پدر در رابطه‌ای که هیچ قیمت مادی برایش وجود ندارد. اطرافیان هرچند معتقد بودند که هزینه‌ی ساختن این کشتی بسیار زیاد است، اما پدر و مادر کودک به درستی این هزینه را نوعی سرمایه‌گذاری بی‌نظیر می‌دیدند؛ سرمایه‌ای که میلیاردها برابر ارزشمندتر از هر هزینه‌ی مادی است.
دکتر بقایی یادآور می‌شود که «این داستان، نمونه‌ای بی‌نظیر از کارکرد تربیتی و احساسی یک والد در مسیر رشد کودک است. آنچه به ظاهر یک ساختن ساده به نظر می‌رسد، در واقع زمینه‌ساز تقویت مهارت‌های زندگی، اعتماد به نفس و حس مسئولیت‌پذیری است که کودک را برای زندگی آینده آماده می‌کند.»
در نهایت، پدر امیدوار است که پسرش روزی ناخدای خوبی برای کشتی زندگی‌اش باشد؛ یعنی فردی مسئول، با اعتماد به نفس و آگاه به مسیرش. این آرزو، نتیجه‌ی نه تنها سال‌ها همراهی در ساخت یک کشتی، بلکه سال‌ها همدلی و همراهی در زندگی است.
شاید هر پدری نتواند تایتانیک بسازد، اما می‌تواند هر آنچه فرزندش دوست دارد، بسازد و ساختن و ساخته شدن در مسیر زندگی را به او بیاموزد. همان طور که دکتر بقایی اشاره می‌کند، «آنچه اهمیت دارد این است که والدین زمان و انرژی خود را صرف همراهی و ساختن در کنار فرزندان کنند؛ این همراهی‌ها ملکه ذهن کودک می‌شود و تاثیری عمیق و ماندگار خواهد داشت.»
بنابراین، ساختن یک کشتی، یک ماشین، عروسک یا هر چیز دیگر نه فقط آموزش یک مهارت بلکه ایجاد پیوندی است که حتی سرنوشت هم نمی‌تواند آن را بشکند. ((این تایتانیک پدرانه است؛ کشتی‌ای که هیچگاه غرق نمی‌شود.))

در پایان این گزارش این شعر زیبا از طرف دکتر بقایی تقدیم به پدران عاشق و مهربان  :

شعر: تایتانیکِ پدر و پسر

(دکتر حجت بقایی)

پسر
خواست کشتی‌ای بزرگ
آن هم تایتانیک
پدر
گشت در کوچه و بازار
تایتانیک پیدا نشد
شروع به ساختن کرد
دست در دست زمان گذاشت
تکه‌ها را یکی یکی جمع کرد
هر قطعه
چون حرفی بود از عشقِ بی‌صدا
ماه‌ها گذشت
سال‌ها چون قطره‌های باران
پدر و پسر
با هم ساختند
نه فقط چوب و میخ
که لحظه‌های بودن را
لحظه‌های یاد گرفتن را
پدر می‌گفت:
«کشتی‌ات را بساز
همراهش باش
درس‌ها اینجاست
در هر قطعه، در هر تکه»
پسر می‌خندید
و با چشم‌های پر از خیال
آموخت ساختن را
اما بیشتر
آموخت کنار بودن را
چهار سال گذشت
پسر رفت مدرسه
تایتانیک ماند، کنار دیوار
مثل خاطره‌ای که همیشه
قلب را گرم می‌کند
دیگران
گفتند: «خیلی گران تمام شد»
پدر
می‌گفت: «می‌ارزد
چون در کنار او بودم
و این سرمایه‌ایست
بی‌قیمت و بی‌انتها»
دکتر بقایی می‌گوید:
«همراهی، بهترین آموزش است
ساختن با هم
ملکه ذهن کودکی‌ست که فردا را می‌سازد»
امید پدر
این است که پسرش
ناخدای خوبی شود
برای کشتی زندگی‌اش
و شاید
هر پدری
می‌تواند
یک تایتانیک بسازد
با هر چیزی که فرزندش دوست دارد
با هر لحظه کنار هم بودن
ساختن
فقط آموزش نیست
یک عشق است
یک پیوند
یک سفر بی‌پایان
و این
تایتانیکِ واقعی است
که هیچگاه
غرق نمی‌شود
×روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۲۱:۵۱
دبیر خبر

فیلمنامه هایی که قصه شان برای علاقمندان منتشر خواهد شد.

دکتر حجت بقایی در صفحه شخصی اش نوشت که چند فیلمنامه خود را به صورت کوتاه شده در اختیار رسانه ها خواهد گذاشت، ولی می خواهد طوری بنویسد که هم کوتاه باشد، و هم داستان را برساند هم مخاطب خسته نشود و از همه مهمتر مخاطب تصاویر را در ناخودآگاه خود ببیند،
اسامی برخی فیلمنامه ها به شرح زیر است: 

فیلمنامه: "گیسوی بدون پاسپورت" نویسنده: دکتر حجت بقایی ۱۴۰۴

و فیلمنامه:"من،رسانه و سگها" نویسنده: دکتر حجت بقایی ۱۴۰۳

و فیلمنامه: "این مرد زنها را نمی شناسد" نویسنده: دکتر حجت بقایی ۱۳۹۵ 
و فیلمنامه:"دختر نوجوان من" نویسنده: دکتر حجت بقایی ۱۴۰۱
------

Screenplays whose stories will be published for those interested.....

Screenplay: "Gisou without a passport" author: Dr. Hojjat Baghaei 2014
and Screenplay: "Me, the media and the dogs" author: Dr. Hojjat Baghaei 2014
and Screenplay: "This man does not know women" author: Dr. Hojjat Baghaei 2016 and Screenplay: "My teenage daughter" author: Dr. Hojjat Baghaei 2014

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۴ ، ۰۲:۰۳
دبیر خبر